عقرب

 
روزی مردی عقربی را دید که درون آب دست و پا می زند، تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد اما عقرب انگشت او را نیش زد.
مرد باز هم سعی کرد عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب بار دیگر او را نیش زد.
 رهگذری او را دید و پرسید : چرا عقربی را که نیش می زند نجات میدهی؟
مرد پاسخ داد: این طبیعت عقرب است که نیش بزند ولی طبیعت من اینست که عشق بورزم.
 چرا باید مانع عشق ورزیدن شوم فقط به این دلیل که عقرب طبیعتاً نیش میزند؟
 
عشق ورزی را متوقف نساز. لطف و مهربانی خود را دریغ نکن، حتی اگر دیگران تو را بیازارند.
نظرات 2 + ارسال نظر
شهرام چهارشنبه 25 مرداد 1385 ساعت 23:36 http://werwer.blogsky.com

این خیلی سخته ولی چشم ...قول نمیدم ...اگه شد !!

حامد پنج‌شنبه 26 مرداد 1385 ساعت 00:18 http://www.pejwak.blogsky.com

وبلاگت بی نظیر . واقعا در لطافت و انتخاب مطالب عالیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد