دنیا را بد ساخته اند
کسی را که دوست میداری تو را دوست نمی دارد.
کسی که تورا دوست دارد تو دوستش نمی داری
اما کسی که دوستش داری و او هم تو را دوست دارد
به رسم و آئین روزگار هرگز به هم نمی رسید
و این رنج است ..... زندگی یعنی این .....
حکایت از آنجا شد آغاز
که تو دفتر شعر من را نخواندی
و باور نکردی که یلدای عاشق
شب بی هراس تولد
شب تازه های شکفتن
شب باربندان کولی وشان است.
و قصه چنین ماجرا داشت :
که تو در میان سبدهای پربرگ پاییز
شگفت از نگاه پرنده
سر انجام گل را به اندیشه مرگ گلدان کشاندی
و باور نکردی که هر نسترن جان سر چشم نرگس گذارد.
و اینک فسانه فسانه فسانه
و افسانه ای تلخ از رفتن آنکه دیگر نیامد
و بر تارک دفترم این غزل تا همیشه...
تو یلدای عشقی زمستان نارس
تو یلدای عشقی زمستان نارس
اگه شب خوابت نبرد به آسمون نگاه کن
ستاره هارو بشمار اگه کم اومد
برو قطرات بارون رو بشار اگه کم اومد
به عشق فکر کن چون هرگز کم نمی یاد!!!!!!!!!!!! !!!