-
پائیز ...
جمعه 4 آذر 1384 01:18
آمدن پاییز را بادها در شیپور خود دمیده اند و قلبم برای گرد آوردن دسته گلی کوچک در بیابانها سرگردان شده است! ************** خدا تنها مانده است و انسان از یاد برده است که به کدام رسالت خاک را آلوده است! ************** و عشق دلسوز مردمی ست که بدون دیدار خورشید تکرار شب را در بی آرزویی پیر می شوند.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 آذر 1384 18:38
آیا به جای خنده ای شیرین اینگونه باید اشک بریزید؟
-
عبادت
دوشنبه 30 آبان 1384 22:20
یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکسن و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و به جزیره کوچکی شنا کنند. دو نجات یافته نمی دانستند چه کاری باید کنند اما هردو موافق بودند که چاره ای جز دعا کردن ندارند. به هر حال برای اینکه بفهمند که کدام یک از آنها نزد خدا محبوبترند و دعای کدام یک مستجاب می شود آنها...
-
پایدار
جمعه 27 آبان 1384 22:33
چرا این برگ هنوز مانده است؟
-
راه رسیدن
جمعه 27 آبان 1384 01:06
-
سهراب سپهری
دوشنبه 23 آبان 1384 16:36
دیرگاهی است در این تنهایی رنگ خاموشی در طرح لب است. بانگی از دور مرا می خواند، لیک پاهایم در قیر شب است. رخنه ای نیست در این تاریکی: در و دیوار بهم پیوسته. سایه ای لغزد اگر روی زمین نقش وهمی است ز بندی رسته. نفس آدم ها سر بسر افسرده است. روزگاری است در این گوشة پژمرده هوا هر نشاطی مرده است. دست جادویی شب در به روی من...
-
صندلی
شنبه 21 آبان 1384 21:38
مینشینی یا میروی منتظرم .....
-
بیگانه با دل
جمعه 20 آبان 1384 00:53
نمی دانی چه دلتنگم چه بی تابم چه غمگینم چه تنهایم تو را هر شب صدا کردم نمی بینی نمی خوابم بیا تا باورت گردد که بی تو کمتر از خاکم ولی با تو به افلاکم بیا با آرزوهایم بسازم خانه ای در دل سراغم را نمی گیری مگر بیگانه ای با دل؟
-
بارون
سهشنبه 17 آبان 1384 23:59
وقتی که بارون می یاد قطره هاش دونه دونه میریزه دستاتو باز می کنی به اندازه هر چندتاش که تونستی بگیری دوستم داری ولی به اندازه اون قدری که نتونستی بگیری من دوستت دارم
-
عشق یعنی...برای همیشه
سهشنبه 17 آبان 1384 17:09
عشق یعنی...برای همیشه عشق یعنی... با هم به ستاره ها رسیدن عشق یعنی... یه موسیقی بدون کلام عشق یعنی... حساب ساعت هایی رو که از هم دورین داشته باشی عشق یعنی... منتظر تلفنش بمونی عشق یعنی... زیبا ترین لبخندی که میشه زد عشق یعنی... چیزی که فراموش نشدنیه عشق یعنی... بتونین دربارهء همه چیز با هم حرف بزنین عشق یعنی... یه...
-
عشق یعنی...
یکشنبه 15 آبان 1384 22:16
عشق یعنی ... اولین باری که چشم تان به هم می افتد عشق یعنی ... اولین حرکت عشق یعنی ... تسلیم نشدن عشق یعنی ... خواستن عشق یعنی ... یک تصمیم بزرگ عشق یعنی ... وقتی که از همنشینی هم لذت ببرید عشق یعنی ... خود را دو بچه احساس کردن عشق یعنی ... یک راز عشق یعنی ... نامه ای طولانی و لطیف عشق یعنی ... کسی که برای دیدنش بی...
-
آه ، باران
شنبه 14 آبان 1384 22:31
آه ، باران ریشه در اعماق اقیانوس دارد - شاید این گیسو پریشان کرده بید وحشی باران . یا ، نه ، دریایی است گویی ، واژگونه ، بر فراز شهر ، شهر سوگواران . هر زمانی که فرو می بارد از حد بیش ریشه در من می دواند پرسشی پیگیر ، با تشویش : رنگ این شب های وحشت را تواند شست آیا از دل یاران ؟ چشم ها و چشمه ها خشک اند . روشنی ها محو...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 آبان 1384 22:15
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 آبان 1384 23:47
کسی مرا به آفتاب ، معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی ست و عشق صدای فاصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامند نه، صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 آبان 1384 00:00
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 آبان 1384 23:43
وقتی حضور تو نباشد خواب خوب است اگر بی حضور تو خواب مرا دریابد .... *************** آنقدر عمیق که حتی خدا را از خاطر می برم چرا اینگونه « آئینی » به من می نگری !؟ *************** الماس چشمایت تا هر سو مرا می نگرند به یکباره می دانم فرو خواهم ریخت!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 آبان 1384 00:22
گذری بر یک داستان : (برگرفته از وبلاگ یاس سفید ) روزگاری زاهدی بود که یک سال تمام را روزه برگرفت و بر نیایش پرداخت . و هر هفته یک بار غذا میخورد . روزی پس از ریاضت کتاب مقدس را همانند همیشه بر دست گرفت و شروع بر خواندن کرد ... بر بندی رسید که معنای آن را ندانست .. بر کنده ای نشست و از خدای خواست تا که معنای حقیقی آن...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 5 آبان 1384 01:09
...ماه من آه آن لحظه که چشمانت را می گشایی ومی تابانی قلب من می بخشد... همه آوای تپش هایش را به تپش های تو سبز قلب من هر تپشش ، هر تپشش از سبزی توست آه آن لحظه که لب هایت را می گشایی و به من می بخشی... همه لبخند و نفسهایت آه آن زمان زندگی من ازتوست آه ای روشنی ماه از تو ای خود ماه همه شبهایم هیچ می دانستی بوسه هایم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 آبان 1384 01:10
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 مهر 1384 22:24
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 مهر 1384 21:56
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 22 مهر 1384 02:43
علت دروغ گفتن مردها روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود ، تبرش افتاد تو رودخونه وقتی در حال گریه کردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت. " آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: " نه فرشته دوباره به...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 مهر 1384 13:18
کاشکی دوستت نداشتم اونوقت می تونستم مغرور از کنارت رد بشم بدون اینکه نیم نگاهی بهت بندازم ... کاشکی دوستم داشتی اونوقت وقتی باهات حرف می زدم به چشام نکاه می کردی نه لبام ... چقد جای وجودت خالیه کنار تنم ... جای دستات خالیه توی دستام ... چقد آروم قلب هزار دریچه منو تصرف کردی ! و چه آسون همه بهونه هام رو یکی کردی ! کی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 شهریور 1384 23:57
گریه می کنم اشکهایم روی گونه هایم می لغزد دستانت زمانی اشک هایم را بر روی گونه هایم پاک می کرد زمانی همیشه دستانت دور گردنم بود با من بودی سرت بر روی شانه هایم بود زمزمه هایت همیشه در گوشم هست به یاد جملاتت می افتم همیشه تو را در کنارم حس می کنم اما دیگر تمام شد وقتیکه در زمین و آسمان تو آغاز می شوی یکی بود یکی نبود...
-
او می آید.
دوشنبه 28 شهریور 1384 23:46
روزگار غریبی است. تنهایی و بی کسی آزارمان میدهد. این که احساس کنی یک گوشه تنها افتاده ای خیلی دلگیر است. حتی نمی توانی زیر سایه رویاهایت بخزی و آنجا بار درد را از روی سینه ات برداری. همدل که هیچ حتی هم زبانی هم نیست تا بتوانی پیشش خودت را خالی کنی. . . .من کسی را می شناسم سرزنده تر از سپیده، تازه تر از سبزه بوییدنی تر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 شهریور 1384 14:05
.... خلوت خلوتم را نشکن شاید این خلوت من کوچ کند به شب پروانه به صدای نفس شهنامه به طلوع اخرین افسانه و غروبی که در ان نقش دیوانگی یک عاشق بر سر دیواری پیدا شد. خلوتم را نشکن خلوتم بس دور است ز هوای دل معشوق سهند خلوتم راه درازی ست میان من و تو خلوتم مروارید است به دست صیاد خلوتم تیر وکمانی ست به دست ارش خلوتم راه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 خرداد 1384 23:40
رخصت آواز بال و پر ریخته مرغم به قفس تا گشایم پر و بال پر پروازم نیست تا بگویم که در این تنگ قفس چه به مرغان چمن می گذرد رخصت آوازم نیست ***
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 خرداد 1384 22:45
دوستی رو من نمیتونم به زبونم بیارم آخه توو تنهاییام ، آخه توو بد حالیام کسی با من نبوده کسی یارم نبوده کسی با دستای گرمش تا حالا شونه روو موهام نزده کسی از دوست دارم هاش تا حالا حرفی که با من نزده دوستی رو من نمیتونم به زبونم بیارم آخه توو روزای سختی ، آخه توو دشواریا کسی حتی خبر از من نداره کسی توو خیالشم ازم تصور...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 اردیبهشت 1384 00:21
محمدعلی ابطحی، مشاور حقوقی و پارلمانی ریاستجمهوری در سایت شخصیاش نوشته است: خبر اهانت به قرآن در زندانهای گوانتاناموی آمریکا باعث شده که موجی از تظاهرات خودجوش در این روزها در نقاط مختلف دنیا صورت گیرد. گرچه بعداً توسط مسئولان دولت آمریکا تکذیب شد، اما همان خبر اولیه، غیرت دینی بسیاری از مسلمانان را برانگیخت و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 اردیبهشت 1384 22:03
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می سازم بد آهنگ است. بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر جا همین رنگ است ؟